ـ این زندگیه؛
بهشت که نیست
تو مجبور نیستی بی نقص باشی !
پ.ن۱: این رسومات دست و پا گیر ازدواج تا کی میخواد ادامه داشته باشه ؟!
پ.ن۲: من داره یه جورایی ام میشه ! به انتهای ادب و نزاکت نزدیک می شوید ؛ از سرعت خود بکاهید ..!
پ.ن آخر : شاید هیچوقت ...
پیش پایتان خدا اینجا نشسته بود
نمی خندید ؛ میگفت
دخترش نیستم مثل شیطان حالش را گرفته ام
هی چشم غره می کرد و التماس
که بیا و بترس
گفتم : دخترت دیگر نمی ترسد
درون خانه نمی آید
تو که از شکم مادرت خدا نبوده ای
من هم مثل تو !
پ.ن اول و آخر : شاید وقتی دیگر ...
زیاد اهل قلم فرسائی نیستم. جملات کوتاهی که طنز تلخ داشته باشند مرا محسور می کنند، عاشق پارادوکس کلماتم... اعتقاد دارم شاید مردم علاقه ایی به آنچه بر سرم آمده و می آید نداشته باشند. لزومی هم به گفتن خاطرات شخصی و احوالات جامعه نمی بینم، چون اولی شاید به دیگران ربطی نداشته باشد و دومی را هم دیگران می بینند و وقتی حرف به عمل نرسد چه سود؟ بگذریم، در این ماه دو اتفاق مهم پیش رو داریم، دو واقعه ی تاریخی ! که بر خود دیدم چند خطی برایش بنگارم ...
واقعه اول - چهاردهم فوریه ...
دومین واقعه- سی اُمین سالگرد شکوهمند انقلاب اسلامی
سی سال پیش پدران و مادران ما انقلاب کردند و حالا انقلاب شاکی شده و دارد ما را می... ( بدون شرح )
پ.ن اول و آخر : از سانسور بجا و بیجا شرمنده ... بعد گذر زمان خوشم نیومد ازش !
بدلیل نبودن انگیزه کافی برای نگارش
از بروز شدن این ماه معذورم !
پ.ن1: به بزرگی خودتون ؛ کوچکی حوصله مرا ببخشید!
پ.ن2: شاید وقتی دیگر . . .