دختر خلیج ...

در قله ی ماسه ها زاده شده ام من/ بدین گونه تمامی دریاهای جهان را / فرو می بلعم ...

دختر خلیج ...

در قله ی ماسه ها زاده شده ام من/ بدین گونه تمامی دریاهای جهان را / فرو می بلعم ...

شاید بخاطر انتخاب...

 

 

* درد من حصار برکه نیست 

درد من ؛ 

زیستن با ماهیانی ست که 

تصوری از دریا در ذهنشان   

جائی ندارد ...  

  پ.ن۱: تازه از تهران آمده ام/ چقدر شلوغی خیابان ها و مردم سبزپوش و این جنب و جوشها به آدمی انرژی میدهد ... 

پ.ن۲: آرام شده ام / حتی آرام تر از خواب درختان این دیار ... رشد کرده ام به ملکوت اشیاء و حسی ست نهفته در وجودم ... آی انسانهای همیشه محدود لذت رهائی را به این حصارها مفروشید ... 

پ.ن۳: این بی پرده گوئی ها و خراشیدن وجه ی همدیگر؛ این هزینه های گزاف و ریخت و پاشها چه سودی برای کارگر خسته ای دارد که به ۱۰ شب نکشیده سر بروی بالش بیهوش می شود و از مناظره ها هم بیخبر ؟!! 

  

پ.ن آخر : شاید وقتی دیگر ... شاید ...

نظرات 16 + ارسال نظر
بنگری سه‌شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:15 http://www.bangeree.blogsky.com

سلام دخت خلیج ..

کسی که به دریا نرفته چگونه میتونه به صدف جدول ضرب و هندسه یاد بده ..
کسی که به دریا نرفته چگونه آب را میشناسه ..شن رو لمس مکینه ...و دریا را می بوید ! چگونه ..؟

دقیقا زیستن با این ماهیان که ملکوت آبی را نمی شناسند درد است محنت است غم است..

احساست میکنم ... چه می گویی ..
اما دلت شاد کن ..

متاسفانه ...

حیدر-بندر سه‌شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 18:01

سلام



دریا مرا آرام میکند وقتی که سبز به نظر می رسد

سه شنبه ۱۲/۳/۸۸ سپاس

دمدمی سه‌شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 22:04 http://daam.blogsky.com

به قول یکی از رفقا: خیلی ام عالی

چه خوب !

آیتا چهارشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:10

سلام دوست عزیز به فروشگاه منم سر بزن خوشحال می شم عزیزم

"فروشگاه اینترنتی آیتا شاپ " فروش جدیدترین فیلم ها ، کارتون ، نرم افزار ، بازی و... با 35% پایین تر از قیمت پشت جلد کالاها

"">> اخراجی ها 2 - یوسف پیامبر ایرانی - جی تی ای <<"

"""""""""""" Www.aytashop.com """""""""""""""

دمدمی دوشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:33 http://daam.blogsky.com

بگم؟! بگم؟! بگم؟! شما تو این چندماه کجای بودید؟ واقعا او کامنت از شما بعید بود من شما رو دوستتون دارم!!
---
کجاش سیاست داخلی موفق دوست من این همه روزنامه بستن این همه رفقای ما رو زندان کردن و دانشگاه راه ندادن این همه دروغ واضح نمونه اش آمار تورم که همین الان بری بانک مرکزی می بینی و... کجاش سیاست داخلی بهبود پیدا کرد؟ کجاش از مردمه؟ 280 میلیارد دلار در 4 سال خرج ساده زیستی این مرتیکه دروغگو شد اونقت شما می گید... بازم بگم؟ بگم؟!!
---
ما البته از کروبی یا موسوی حمایت نمی کنیم ما رای منفی می دیم به احمدی نژاد.. رای می دیم به موسوی یا کروبی تا به قول کوروش از شر دروغ راحت بشیم که البته به این زودی نمی شیم اما کمتر از قبل که می شنویم. من امیدوارم نظرتون عوض بشه و اگه نشد باهم بیشتر صحبت کنیم. موافقی؟ البته جبهه گیری نشه که خوشم نمیاد. بلاخره یک نتیجه بگیریم ما هم ادعای برحق بودن نداریم... چه بسا ما در اشتباه باشیم.

به یقین شما کامنت منو بدقت نخوانده اید !
برای تفسیر بیشتر چشم مزاحم می شوم !

دمدمی دوشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:32 http://daam.blogsky.com/

بابا من شوخی کردم! بگم؟ بگم؟ بگم؟ دیگه الان بین ملت لفظ شده... تا همدیگرو می بینن به طنز می گن: بگم؟ بگم؟ بگم؟!
خلاصه ببخشید... قصد بدی نداشتیم.
ضمنا درک حقیقت زیاد هم سخت نیست مقایسه آمار احمدی نژاد از تورم با نرخی که در سایت بانک ملی نوشته این خیلی ساده است!
این بابا کار رو از وقاحت گذرونده تا الان هیچ قدرت پرستی مثل اون ندیدم حتی ظاهر کار رو هم حفظ نمی کنه.

دوست خوبم ...
من و شمای نوعی استفاده از نت و سایت و امکانات به روز را داریم ...
یه بازنشسته و بازاری چه حوصله می کند بدنبال صحت این ارقام و آمار برود ؟!
آنچه می بیند را باور می کند...
درضمن این آمار و ارقام در هیچ جای دنیا آنقدر دقیق و صحیح نیست که بشود به عنوان یه دستاورد از آن یاد کرد ... آمار و ارائه آن دلیلی بر پیروزی در دوره خود نیست . تورم چیزیست که مردم موقع خرید پیاز و گوشت و غیره لمس می کنند ...
بهرحال نظر مرا جامع و گویا در کامنت های خود خواندید ...

** به امید داشتن ایرانی آبادتر از همیشه **

در پی انسانیت سه‌شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:30

سلام سلام سلام......
ببخش بابت تاخیرم....نبودم ...شرمنده
پی ام ها رو خوندی مهربون؟؟؟؟
این پستت خیلی خیلی چسبید....هم شعرش که کلی با خودم زمزمه میکردمش...چون خیلی دوسش داشتم و دارم... و هم پ.ن ها....
مراقب خودت باش...

من چیزی دریافت نکردم جوون ...
در ضمن خوشحالم نوشته ام آنقدر بهتون چسبید که در پست جدید آن را ضمیمه کردید ..!

azad سه‌شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 15:09

درد ما در امتداد فاصله یک ناله دارد

شما سخت نوشتی یا بنده سخت می فهممش !

من سه‌شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 23:27

تو حسم؟!
یعنی چی چی؟
صادق افتاده ست؟
من سربالام؟!
چه جور اصلاحاتی آیا؟
من داره خوشم میاد از الان خودم

یعنی اینکه ما باید باج سبیل بدیم تا شازده یادی از ما بکنی !

صادق چهارشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:30 http://kamira.blogsky.com

سلام.

سلام بر همکلاسی خوبم ...
کامیرای عزیز برای این فراموشی دلیلی هم هست ؟!

شهرام چهارشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 15:09 http://ashil42.persianblog.ir/

سلام به دوست خوبم ...( دختر خلیج )
انتخاباتی که کاندیداهای آن را اشخاسی دیگر انتصاب وبرای انتخابات جعلی به ملت تحمیل میکنند

انتخابات نیست و مشروعیت ندارد واینگونه بازیها توهین به شعور ملت و تجاوز به حقوق انهاست"

ایرانیان ازاد اندیش با حقوق خود آشنا بوده و برای شعور خود احترام وارزش قاثلیم واین انتصابات

ریاست جمهوری را به رسمیت نشناخته و در این بازی که برای تحمیق ملت ترتیب داده اند شرکت نمیکنیم ......
با آرزوی ایرانی آزاد و سر بلند...

نمی دانم چه بگویم ...
نوشته شما منو یاد کتاب عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری ...
پالون ثابته و ... ها می روند و می آیند ! ( البته عذر تقصیر که چنین واژه ای را صریحا بکار بردم ) وگرنه بحال من و شمای نوعی با پدری بازنشسته و داشتن موجوداتی بنام سرطان در خانه ( دانشگاه آزادی ) ؛ مادری که آنقدر حرص و جوش میخورد ام الامراض شده ! ؛ با بیمه ای که هیچ جا آنرا قبول ندارند؛ با چندرغاز حقوق و تورم ۲۵٪ !!! ؛ برای من و شمای نوعی که سرمایه ای برای فرزندان آتی نداریم؛ حتی برای اداره ی زندگی دو نفره پشت مان می لرزد ... شما قضاوت کن ؛ این آمدن ها و رفتن ها چه سود داشته و دارد ؟ هوم ؟!

قدیمی ها می گن: اون زمونا پول برکت داشت اما حالا ...
جد بزرگوار من صحبت برکت نیست ؛ صحبت تورمه که هرچی بدوی باز درجا می زنی ...

بگذریم ...
دوست من ؛ خود من ازشما اینها را بهتر می دانم . ابوی بنده ۸ سال خلبان ارتش همین نظام بوده و چون ریش نذاشت به هیچ جا نرسید !
ای آقا ما دیگه ختم اینها شده ایم ...
بگذریم که سکوت بهترین که نه ؛ اما عاقلانه ترین راه ممکن است !

به اتفاق سکوت می کنیم !

*** پاینده باد ایران ***

پلیمکس چهارشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 22:24 http://www.chavooshi.visit.ws

حضورم بایت دعوت به دولت امیدِ .
در کل باید بهت تبریک گفت .. ایده های نو و جالبی داری
موفق ... ؟

از این وعده ها چه بسیار که نشنیده ام ...
وقتی زیادی روی یکی حساب باز کنی دقیقا و بدون هیچ شکی گند می زند !

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 20:36

به نام خداوند مهر...
سلام ماه بانوی خلیج ...
پس تو دوباره آمدی تهران و بازگشتی ؟؟؟
پس دوباره هم ما را محروم کردی و بازگشتی ؟؟؟
چیز زیادی از دست ندادی ... این روزها تهران بیشتر شبیه میدان جنگ است تا ساخت آینده ای برای میهن !!!ژ
بگذار این مردم تا می توانند سر و کله هم را بشکانند ... تازه وقتی مردند و مردند !!! ... رنج ما را درک می کنند!
دیروز یکی از زور گرسنگی کنار خیابان زجه می زد و همه از کنارش بی تفاوت می گذشتند ... کمی آنطرفتر چند خودروی رنگی و مدل بالا ... با یک عالمه برچسبهای رنگارنگ و موسیقی تند و عکس هایی از منتخبانشان ... به جان هم فحش و بد و بیراه پرتاب می کردند ... یکی دسته ای هزار تومانی در آورد و به صورت دیگری زد و فریاد زد :ژ

...: چقدر بدم رایت رو عوض کنی ؟؟؟ آخه فلانی ... آدمه ؟!
بیا به ... رای بده ... مایه بهت می دم قد خداااا !!!!!

کمی فکر کردم ... اما با هیچ تلاشی به این نتیجه نرسیدم که آن مرد چطور قد خدا را وجب کرده بود !!!!!!!!!!!!!!!!!

یکی دیگر در کنار خیابان آنقدر خسته بود که برای رسیدن تاکسی خداخدا می کرد ... درست آنطرف خیابان ... واوووو!!!
تعدادی دختر و تعدادی پسر چه پارتی با شکوهی براه انداخته بودند ... البته با توجه به فرمایشات بزرگان : گشت ارشاد مزاحم هیچ شهروندی نشود !!!!!
به یاد این نکته می افتم که هر ۴سال یکبار مردم ما هم شهروند محترم می شوند و بعد ... !!!؟؟؟

خلاصه اینکه : عدالت اینروزها حرف یکی بعد از آخر را می زند !

زیاد تعجب نکن !!! می خواهم با دلی که شکسته است بگویم ... با دلی که می لرزد تا مخفی کند اشکهایش را ...
اما باید بگوید ... کیان باید بگوید که کودکانم را از من ربودند ...
همه را بردند ... آن خانه کوچک ولی گرم را سیل با خود برد ... سیلی به نام شقاوت ... سیلی به نام دین ... سیلی به نام خون و شمشیر ... سیلی به نام زور ... سیلی به نام جمهوری اسلامی با آنهمه دلشکستن هایش ...
خلاصه کنم ... کانون گرم خانواده ی مرا از هم پاشیدند .
تو بگو بانو ... خلیج تو آیا همیشه آرام است ؟؟؟!!!
آیا به زور و ستم سر خم می کند ؟؟؟!!!
آیا آرام است وقتی یکی دزد.
تمام قطره هایش را می رباید ؟؟؟!!!
حالا خروشیده ام ...
دوباره ایستاده ام ...
اما نمی دانم بجنگم یا بمیرم ؟؟؟
تو بگو ... من چه باید می کردم که نکردم ؟
تقاص کدام گناه را پس می دهم ؟؟
یکی دل مرااااااااااااااااااااااا بکششششششششششدددد!
خدابهمراهت. کیان پرنیان.

میدانستم این اتفاق روزی اتفاق خواهد افتاد ...

اندکی صبر ...
چه دارم جز این که بگویم ؟!

شهرام جمعه 22 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:19 http://www.ashil42.persianblog.ir/

دوست خوبم .......
نخواستم نظر خودمو تحمیل کنم یا خدای نکرده بگویم که شما کمتر میدانید.
اصلا قضیه این نیست.
منظورم اینه که چرا باید بین بدو بدتر انتخاب کنیم...یعنی گزینه سومی نیست؟
اینا دقیقا همون مسیری که برامون طراحی کرد نو ما داریم میریم...
موسوی چکار میکنه . چکار میتونه که بکنه هوم؟... فقط میاد چهره
زشت و عریان نظامو که از صدقه سر محمود به د نیا نشون داده رو
لباس تزویر می پوشونه .
چرا باید بین بد و بدتر یکی رو انتخاب کنیم ..دوست خوبم تو
بین یه معتاد و دزد کدومو انتخاب میکنی؟ مثل این می مونه که بگن بین 4 تا حیوون یکی رو انتخاب کن .. مگه تو حیوون بودنشون شکی هست .. فقط نوع دریدنشون فرق میکنه!
بنظر من گزینه سومی هم هست..
به قول خودت سکوت..
هر چند سکوتمون از رضایت نباشه......

به هر حال اون کاری که فکر میکنی درسته رو انجام بده ...
موفق باشی.....

من که چیزی نگفتم دوست من !

*** سکوت کردم ؛ همین ***

یک عدد محسن شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:08 http://blog.karenjak.com

سلام
فکر کنم منظورت upgrade بجای up great !!!!!!!!
جالب بود
راستی یه مطلب نوشتم شاید بدزدت بخوره
موفق و سربلند باشی

حتما منظور شما هم از بدزدت بخوره ؛ بدردت بخوره بوده ؛ درسته ؟!!

حسین پیغامی دوشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 18:39 http://peyghamei.blogsky.com

سلام و خسته نباشید اگر با تبادل لینک موافقی من بروزم و منتظر خظور شما موفق باشید

دوست خوبم باید پست های قبلی شما را بازبینی کنم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد