* خدا زمین را گرد آفرید
تاهیچ آدمی گوشه گیر نباشد
اما من فکر میکنم
زمین مکعبی ست
که هر روز گوشه ای از آن را گریه کرده ام ...
* * *
پ ن : آمده ام نصف جهان ... روزهای خوشی و ناخوشی ...
گاهی دلت واسه خودت تنگ میشه ... فقط واسه خودت !
* دلم آغوشی میخواهد ...
که نه "مرد" باشد و نه "زن"
خدایا زمین نمی آیی ..؟!
* * *
پ.ن 1: خیانت را کتاب جمله نویسی بمن یاد داد / همان جایی که گفت جای خالی را پر کن ..!
پ ن2 : من آمده ام که خوب باشم / زنده باشم و زندگی را فریاد بزنم / من آمده ام که روزهای تلخ گذشته را پاک کنم و خوب زندگی کنم ...
چقدر دلتنگ جمله ای از جنس مرهمم ... از جنس : هنوز هم دیر نیست ...
چقدر دلنتگ نفس کشیدن زندگی ام / دلتنگ خودم بودن ..!
چقدر دلتنگ خاطره هایی ام از جنس جنوب و شرجی و گرما
چقدر دست هایم سرد شده اند در گیر و دار زندگی ... چقدر مرهم باید ...
شاید وقتی دیگر ...