آهسته فتح کردهای با چشمهایت
هرچه داشتهام را
حالا تمام جهان من مستعمرهی توست؛
زیبای همیشه ...
* * *
پ ن: دلم بینهایت برای دهه هشتاد تنگه/توی خوابهام میبینمت قدیمی
توی بیداری مرور میشی / نمیدونم اونقدر که من هلاکتم؛ تو چطور ؟
سالهاست ترکت کردم/ بوی شرجی تو / ساحل غریب نارنجیت/ نخل و گرمات
بندر خوبم؛ دلتنگی لامصبی داری