طلوع باران

تختخوابم را/ می کشانم کنار پنجره/ چند تکه ابر/ در اتاقم اویزان می کنم/ من پر از طلوع بارانم./ ( دانیال رحمانیان )

پاییزه های دانیال رحمانیان

 

 پاییزه های دانیال رحمانیان 

 

 

غم هایم را 

رها کردم 

چون بادبادکی در باد 

 

 

دلم ترک برداشت 

شبیه انارهای شهریور 

دانه دانه اشکهایم پیداست 

 3 

پاییز در راه است 

ان طرف تر 

برگ ها وصیتنامه هایشان را می نویسند  

به نام خدای بهار 

 


پاییز که می رسد
مه غلیظ شوقم 

به یاد تو 

باران می شود

به چشم های منتظر

به چشم های منتظر بازماندگان حاجی ها 

 

تو که لا به لای نفس ها 

نفس های معصومت 

چه معصومانه می میرند 

و من 

پنجره ی اتاقم رو به منا  

باز گذاشته ام 

این خانه 

عطر نفس های تو را کم دارد

ابرهای خاکستری

آسمان ذهنم


پوشیده از ابرهای خاکستری ست


مرا به یک فنجان شعر داغ دعوت کن


هوای چشم هایم بارانی ست

سپیدار


پیراهنت را


به انگشتان سپیداری سنجاق کرده ام


که در مسیرباد قدکشیده است

فقط تو

پنجره را بازکن

حافظه یک مرد شطرنجی





مجموعه دوم شعر


دانیال رحمانیان



مـــنـــتــــشــــر شـــد

هر نسخه  مبلغ 3500 تومان


ارســــــال رایـــــگــــان


به تمام نقاط کشور


به شماره کارت به کارت 5029081003720303 بانک توسعه تعاون



عبدالخالق رحمانیان کوشککی واریز نموده

 و بعداز واریزمبلغ موردنظر  وتعداد هرنسخه


درهمین وبلاگ


قسمت نظرخصوصی ارسال فرمایید تادراولین فرصت به آدرس شما ارسال شود


درضمن دوستان شاعروهمشهریان عزیزهم می توانندبرای تهیه این مجموعه


به انتشارات شهیدعبدالرضامصلی نژاد جنب سینما مراجعه فرمایند


با تشکر از حمایت شما
دانیال رحمانیان

باید که در چشمان توسامان بگیرم





باید که در چشمان توسامان بگیرم


یک بوسه ی داغ ازلب فنجان بگیرم


من کفترم یک کفتر گم کرده راهی


تاکی نشان ات را ازاین وآن بگیرم


ای ساحل آرامش دلهای زخمی


موجی پریشانم کجا سامان بگیرم

چون تک درختی خشکم و دراین بیابان


آماده ام تا با بهارت جان بگیرم


بایک غزل با مطلع نام تو باشم


با عطر اعجاز تو هم پایان بگیرم


باتشکرازجناب محمدرضا هاشمی زاده



هقتمین شماره ی فصل نامه ی ادبی در گاه منتشرشد



صاحب امتیاز، مدیر مسئول و سردبیر: عبدالرضا شهبازی

دبیر بخش داستان: کرم کرضا تاجمهر

دبیر بخش عربی: بهروز سپیدنامه

دبیر بخش انگلیسی و ویراستار: فریبا بسطامی

در این شماره مطالب زیر  را می خوانید:

 سخن نخست:

حرفی دیگر

 یادداشت:

         نگاهی دیگر به «برای گونگادین بهشت نیست»/ کرم‎رضا تاجمهر

        اهمّیت شعر در موسیقی آوازی ایران/ سعید عسکری‎عالم   

شعر:

لطیف آزادبخت، ابوالفضل پاشا، محمدرضا ترکی، پرویز حسینی، بهزاد خواجات،

مریم رحمانی، دانیال رحمانیان، سمیه رضایی‎اصل،  فاطمه سیستانی،

معصومه شیخمرادی، فرهاد عابدینی، راضیه فولادوند، بهمن کرم‎الهی، یدالله گودرزی،

مریم محمدبیگی، محمود معتقدی، لیلا مهرپویا، سیدعلی میرافضلی

داستان:

             من تنها نیستم/ ناهید شاه‎محمدی

             صِفر/ مجید همتی‎متین  

ترجمه:

 شعر عرب/ عبدالوهاب البیاتی

شعر فرانسه/  تریستان کوربیه

گفت‎وگو:

کیست که بی خنجر به خون میاندیشد؟ / حسن صفدری

نقد کتاب:

در فاصله‏ی خالی شدن، نقد کتاب ساره دستاران/ عبدالرضا فریدزاده

کارنامه‎ی محمدکاظم علی‎پور با آثاري از:

لطیف آزادبخت، رضا اسماعیلی، شیرزاد بسطامی، ابوالفضل پاشا، غلامرضا پروینی،محمدحسین جعفریان،

 بنفشه حجازی، محمد حنیف، هادی خورشاهیان، ایرج رحمان‎پور، محمدرضا روزبه، عبدالرحیم سعیدی‎راد،

کامران شرفشاهی، فتح‎اله شفیع‎زاده، حمیدرضا شکارسری، علی صارمیان، علی‎مردان عسکری‎عالم،

عبدالرضا فریدزاده، سیدفرید قاسمی، عبدالجبار کاکایی، مهرداد محمدی، سیدسیامک موسوی، سینا

میرزایی، سعید نصاریوسفی، ساسان والیزاده، بهروز یاسمی و یاسر دلفان.     

تازه‌هاي نشر:

  «مرا تلنگر یادت بس»، «غزل زندگی می‎کنم»، «جاودانگی»، «هر چه از دوست»، «به همین کوتاهی»،

«دریغ خند»، «چمدان‎های قدیمی»، « به خط روشن عشق»، «تاجِ سرِ کرانه»، «قربانی گل سرخ».






بغض

تمام نگاهم را گِره زده ام


به چارچوب پنجره ی خانه ام

تو که بیایی


همه ی بغض ها وا می شود

بدون مقدمه

احساس می کنم،در زمانی غیر از زمان خودم پا به هستی نهادم


اما نمی دانم زمان من در کدام گوشه ی تاریخ گمشده است


می خواهم مثل کودکان که پازل ها را کنار هم می چینند، خودم را


گاه در ورق پاره ای از تاریخ بیابم.


و گاه در آیاتی از کتاب مقدس وگاه در کلام درویش عارفی یا شاعری یا...


افسوس که هرچه پاپیش تر می گذارم دور تر می افتم.


من در کدام زمان متولدشده ام که اکنون نمی توانم


جغرافیای خودم را بیابم


من کدام کویرم که حتی دریاها محاصره ام کرده اند؟


سر زمین وجود من در کدام اقیانوس به زیر آب رفته است؟


در کجای زمان گمشده ام؟


درکدام زلزله دفن شده ام و درکدام هزار دالان وجود رها شده ام؟


  که اکنون


تنها می دانم گم شده ای بیش نیستم
.

سری بالای نیزه رفت...



هر بار که می خواهم از تو بنویسم

زخم از سر انگشتانم می چکد

روی دفترم  فرات به راه می افتد

آن وقت می اندیشم به تو


که زمین روی انگشتان غیرتت چرخ می خورد

آنقدر می چرخد

که می بینم آنسوتر سری بالای نیزه رفته است

تا من سرم را بالا بگیرم

گریه می کنم


امشب به حال زار خودم گریه می کنم


  با ناله ی سه تار خودم گریه می کنم


  مانند گرد باد پریشان وبی قرار


همواره در مدار خودم گریه می کنم


هرشب کنار آینه ها ضجه می زنم


ازبخت و روز گار خودم گریه می کنم


مانند مادری که به داغی نشسته است


چون شمع بر مزار خودم گریه می کنم


در لابه لای خش خش پاییز ، بی صدا

                             

بر فصل بی بهار خودم گریه می کنم


ازمجموعه شعر اشکهایم خاکستری اند چاپ 1390

بغضم شبیه نارنجکی ست


این روزها

کسی حوالی من پرسه نخواهد زد


 

بغضم شبیه نارنجکی ست


 

که عمل نکرده باشد



اما تو



با خنده هایت مرا

 

خنثی می کنی


درحال فرو ریختنم


بی تو


مانند روستای زلزله زده ای می مانم


که هر ثانیه


در حال فرو ریختنم


گونه هات باغ انار


گونه هات باغ انار می ماند


                         و آدم هوس می کند


                                                         انار بدزدد


مانند رودی به راه افتادم



تا به دریا به ریزم خودم را



به دریا ریختم


ماهی ها مرا قاپیدند وعاشق شدند