لازم است گاهی پای کامپیوترت نباشی،
گوگل و ایمیل و فیس بوک و فلان را بیخیال شوی،
با خانواده ت دور هم بنشینید،
یا گوش به درددل رفیقت بدهی و ببینی زندگی فقط همین آهن پاره ی برقی است یا نه ؟
لازم است گاهی بخشی از حقوقت را بدهی به یک انسان محتاج تا ببینی
در تقسیم عشق، در نهایت تو برنده ای یا بازنده !
لازم است گاهی عیسی باشی،
ایوب باشی،
انسان باشی
ببینی می شود یا نه ؟
و بالاخره لازمست گاهی از خود بیرون آمده و از فاصله ای دورتر بخودت بنگری و از خودت بپرسی
که سالها سپری شد تا آن شوم که اکنون هستم ...
آیا ارزشش را داشت . . ؟
گرگها همیشه زوزه نمی کشند
گاهی هم میگویند : دوستت دارم !
و زودتر از آنکه بفهمی بره ای ،
می درند خاطراتت را،
اصل و نسبت را ...
در آخر تو میمانی و تنی که بوی گرگ گرفته ...
* * *
پ ن : پاییزت مبارک !