* دلم آغوشی میخواهد ...
که نه "مرد" باشد و نه "زن" خدایا زمین نمی آیی ..؟! * * * پ.ن 1: خیانت را کتاب جمله نویسی بمن یاد داد / همان جایی که گفت جای خالی را پر کن ..! پ ن2 : من آمده ام که خوب باشم / زنده باشم و زندگی را فریاد بزنم / من آمده ام که روزهای تلخ گذشته را پاک کنم و خوب زندگی کنم ... چقدر دلتنگ جمله ای از جنس مرهمم ... از جنس : هنوز هم دیر نیست ... چقدر دلنتگ نفس کشیدن زندگی ام / دلتنگ خودم بودن ..! چقدر دلتنگ خاطره هایی ام از جنس جنوب و شرجی و گرما چقدر دست هایم سرد شده اند در گیر و دار زندگی ... چقدر مرهم باید ... شاید وقتی دیگر ...
|